۱۳۸۸/۳/۲۵

بیانیه انجمن بین مللی جامعه شناسان بدون مرز

بیانیه انجمن بین مللی جامعه شناسان بدون مرز

ما از حقوق دمکراتیک ملت ایران دفاع می کنیم

( 24 خرداد 1388)

ما جامعه شناسان بدون مرز ( SSF ) تمامی روشهایی را که حکومت اسلامی ایران برای نادیده گرفتن و دستکاری انتخابات ریاست جمهوری بکار برده است را مردود می شماریم. ما معتقدیم دولت ایران باید به آرای مردم احترام گذاشته و از آن صیانت کند. حکومت اسلامی نمی تواند بدون مشروعیت دمکراتیک ادامه حیات یابد.
حکومت اسلامی ایران برخلاف احقاق حق مردم، دستکاری در انتخابات را انکار کرده و نتایج دروغین انتخابات را مهر تایید زده است. علاوه براین حکومت اسلامی همه روشهای سرکوب هواداران نامزدهای دیگر انتخابات را در پیش گرفته است. پس از روزانتخابات تا کنون دهها هزار جوان ایرانی اعم از دختر و پسر توسط نیروهای پلیسی و امنیتی مورد سرکوب شدید قرار گرفته، بسیاری بازداشت شده و حتی تعدادی به قتل رسیده اند.
ما بعنوان جامعه شناسان بدون مرز تمامی اشکال غیر انسانی پاسخگویی به حق ملت ایران در یک اعتراض آرام خیابانی را محکوم می کنیم. در روز 22 خرداد 1388 اکثریت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری مشارکت کردند. پیش از آن خیل عظیم جوانان امیدوار به تغییر در بسیج و جلب مشارکت مردم دریک نظام شبه دمکراتیک انتخابات، نقش بسزایی داشتند. این مشارکت در زمره بزرگترین بسیج سیاسی در تاریخ سیاسی ایران بشمار می رود که ازطریق آن بیش از 80 درصد افراد واجد شرایط در انتخابات شرکت جسته اند.
نظام انتخابات ایران فاقد یک ساختار دمکراتیک قابل قبول است. اکثریت احزاب از فعالیت آزاد محروم هستند. شورای نگهبان قانون اساسی نیز بعنوان یک فیلتر دینی و سیاسی تمامی نامزدهای انتخاباتی را بجز 4 نفر و بدون دلایل قانع کننده، مردود اعلام کرده است.
ما جامعه شناسان درخصوص سرنوشت مردمی که خواهان عدالت و دمکراسی اند، بشدت نگران هستیم. بیش از 70 درصد مردم ایران را جوانانی تشکیل می دهند که نیازمند امکانات بسیار بهتری برای تشکیل زندگی درآینده هستند. فرهنگ، توسعه، علم و اقتصاد ایران نیازمند ساختار دمکراتیکی است که در رهگذر آن حقوق ملت ایران بتواند تحقق یابد. بدون مردم و آرای آنان هیج قدرتی خواه دینی و خواه غیردینی نمی تواند موفق شده و رفاه و سعادت را به ملت خود به ارمغان آورد.
ملت ایران دارای نقش بزرگی در تاریخ تمدن بوده و ازاینرو دارای حق مسلم زندگی درشرایط دمکراتیک، توسعه یافته و انسانی است.
انجمن بین مللی جامعه شناسان بدون مرز حق ملت ایران برای عدالت را مهر تایید زده و نتایج انتخابات دروغین ریاست جمهوری را مردود اعلام می کند. ما از تمامی نهادهای مدنی، سازمان های غیردولتی و کمپین های بین مللی دفاع از حقوق بشردعوت می کنیم از حقوق ملت ایران دفاع کرده و از برگزاری مجدد یک انتخابات سالم و قانونی حمایت نمایند.


علی طایفی، مسئول بخش جامعه شناسان بدون مرز- ایران
آلبرتو مونکادو، مسئول بخش جامعه شناسان بدون مرز- بین ملل
جودیت بلاو، مسئول بخش جامعه شناسان بدون مرز- امریکا
ماریانا سان مارتین، مسئول بخش جامعه شناسان بدون مرز- آرژانتین
پائولو مارتینز، مسئول بخش جامعه شناسان بدون مرز- برزیل
شبکه انجمن بین مللی جامعه شناسان بدون مرز

...............................................................................




Statement of the International Association of
Sociologists without Borders – SSF
15 June 2009

We support Iranian Democratic rights

We, the Sociologists Without Borders (SSF), reject all the ways that the Islamic government ignored and manipulated the results of the presidential election. We maintain that the Iranian government must respect and defend the peoples’ votes. No government should survive without democratic legitimation.

Contrary to the administration of justice, the Islamic government has ignored the manipulation of the election and has confirmed results that are false. In addition, the government has arranged all ways to suppress other candidates and their supporters’ protests. After election day thousands of youth have been suppressed, arrested and even killed by the Islamic government’s police agents!!

We, as sociologists, condemn all non-humanist ways to suppress peoples’ rights and their protests on the streets. On 12 June 2009 most Iranian people participated in the presidential election. Before that, youth people were so hopeful and played a major role in mobilizing all the people to take part in the semi-democratic elections in Iran. This was an unprecedented political mobilization in Iranian history. More than 80 percent of qualified voters participated in the election.

In Iran’s election system there is no democratic precedent. Most parties are forbidden. The Constitution Guard Council is a filter, even a gate, and it rejected all candidates without reason except for four men.

We, as sociologists, are anxious about the people who want justice and democracy. More than 70 percent of the Iranian people are young and they need everything to start their lives for their futures. Culture, development, science, and the economy of Iran all need to flower along with democracy and along with Iranians’ basic rights. Without secure people, their opinions, and their voices, no power - whether religious or secular – can ensure success for the nation and the happiness and welfare for all its peoples.

Iranian people have played a major role in the history of civilization and they have right to thrive and live in a democratic, developed and humanist state.
.
International Association of Sociologists Without Borders affirms peoples’ rights to justice and cannot accept false election results and suppression of the people. We call on all civil society institutions, NGOs, and international human rights campaigns to defend Iranian peoples’ rights for to have another election, one that is legal and safely conducted.



Ali Tayefi, president, SSF-Iran
And with solidarity
Alberto Moncada, SSF-International
Mariana San Martin, SSF-Argentina
Paulo Martins, SSF-Brazil
Judith Blau, SFF- U.S
.

۱۳۸۸/۳/۲۴

مبارزه مدنی، راهی بسوی توفیق مقاومت مدنی

فوریتهایی در رهنمون سازی مقاومت جنبش ملی پس از انتخابات

نوشته : علی طایفی

دوران انتخابات دهم فصل نوینی از مشارکت مردمی است که از شورشهای منجر
به انقلاب مایوس و از سکوت و ازهمگسیختگی فردی و گروهی دلزده شده اند. حرکت یکباره نسل جوان که بیش از 75 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد در برابر نسل سالخورده روبه انقراضی که اندیشه اش نیز کهن و ناکارآمد می نمود، سبب ساز بروز یک شکاف معرفتی، دانشی و ارزشی بین آنان گردید. سالمندگرایی باوجود جان سختی اش در ساختار کهن دینی و سنتی در جامعه ایران و بویژه ساختار حکومت بشدت مورد تعرض و مقابله این نسل بوده و است.
امروز انچه که پس از انتخابات و دستکاری ناشیانه و درعین حال وقیحانه و ضد دمکراتیک بدنه کنونی و بنیادگرای قدرت روی داد، سبب خشم یکباره نسل جوانی شده است که در روزهای قبل از انتخابات به روزنه هایی هرچند کم جان و مایه دل بسته بودند. آرزوهای فزاینده برای تغییر تدریجی و اکتفا به حداقل مطالبات، آنان را بسوی یک حرکت دمکراتیک و مشارکت گسترده در تغییر با رای و اندیشه و کلام کشانید. واینک ناکامی های فزاینده، آنان را بسوی طغیان می کشاند.
اینک که پس از طرح کودتای حقوقی علیه آرای مردم، خیزش فراگیر ملی سطح تمامی خیابانهای اصلی شهرهای بزرگ کشور را فراگرفته صرفنظر از تحلیل پیشامدها و پسامدهای این رویداد اشاره به برخی نکات ضروری است.

چنانکه برهمه روشن شده است دستانی درکارند که در بدنه قدرت بدنبال یک شبه کودتای خاموش هستند. انتخابات دهم آخرین راه نجات نظام قدرت بود. بدنه قدرت دستخوش یک بیماری مهلک بنام جذام سیاسی شده است بدین وصف که ساختار قدرت روزبروز نحیف تر شده، خود را از درون می خورد و فقط به نیروی نظامی و نه مشروعیت مردمی اتکا می کند.
دراین میانه برای مبارزه با استبداد دینی تا دندان مسلح به ابزار سرکوب و توجیه دینی، راهی کارساز تر از گسترش فراگیر مبارزه مدنی نیست. برای احقاق حق ملت برخورد فیزیکی منجر به شکست می شود. باید با نهایت ارامش و سازماندهی حتی با سکوت میلیونی در خیابانهای شهر، اعتصاب، نافرمانی مدنی و روشهایی از این دست این حرکت را بسامان رساند. دراینجا از برخی راهکارهای تبدیل یک شورش اسیب پذیر به یک حرکت سازماندهی شده معطوف به اثرگذاری و تغییر فهرست می شود:

  1. پرهیز از خشونت گرایی. پاسخ خشونت، خشونت نیست. این نخستین اصل در تحقق حقوق بشری است که نیروی رها شده در میادین شهری بدنبال احقاق آن هستند. خشونت خشونت می زاید خاصه دربرابر ارگان های نظامی مسلح و اموزش دیده برای سرکوب جنبش های شهری با خشن ترین روش.


  2. تدارک برنامه هایی برای تنظیم مکان ها و مراکزی برای دیدار و یا ارتباط و هماهنگی در خیابانهای شهری. این مهم برای پیشبرد زنجیروار و مستمر حرکت های مدنی است.


  3. بهره گیری از روشهاس مسالمت آمیز بویژه در ایران امروز که نظام سیاسی همواره برای سرکوب از عناوینی نظیر اوباشیگری بهره می بد. پرهیز از وندالیزم یا تخریب شهری یکی از مهمترین روشهای مصونیت دربرابر این روش و خلع سلاح بدنه قدرت در سرکوب خواهد بود.


  4. عدم تخریب شهری نظیر آتش زدن مغازه ها، شکستن شیشه بانکها و فروشگاهها سبب بهداشت سیاسی و مدنی جنبش شده و زمینه پیوستن همه صنوف به این حرکت ارام و مدنی را بیشتر فراهم می سازد.


  5. بهره گیری از روبان های رنگی برای اتحا و همپیوستگی و ایجاد روحیه و تقویت آن می تواند فرصت بسیار خوبی باشد. باتوجه به سبز بودن جنبش که یکباره با هر خاستگاهی چنین فراگیر شد، مناسب است این روبان همچنان مورد استفاده قرا گیرد. این اقدام بویژه در حرکت های مدنی آرام و صلح آمیز بسیار سودمند است.


  6. شعارهای شبانه بر بام خانه ها


  7. راهپیمایی ایستاده و با سکوت حتی بطور نمادین با بستن دهان بند


  8. ایجاد اطلاع رسانی بصورت شبکه ای در محلات ستادها از طرق تلفنی میل لیست راه اندازی بلاگ ها و صفحات اینترنتی
    نام گذاری های واحد با شعارهای یکسان برای صفحات اینترنتی و خبرنامه ها و یا چایگزینی لوگوی واحد ازسوی همه بلاگ نویسان، مدیران سایت های اینترنتی، صفحات خبررسانی، شبکه های اجتماعی و دیگر فضاهای مجازی برای حمایت از یک حرکت بصورت نمادین.


  9. تحصن در سطح شهر، اعتصاب و تعطیلی ادارات بصورت یکپارچه حداقل در چند روز نمادین و بطور متناوب
    اختلال الكترونيك . در اوايل سال 1998 گروهي با نام "تاتر اختلال الكترونيك" نرم افزاري را با نام Flood Net ساخته و ارائه كردند تا در مواقع مناسب تظاهر كنندگان بتوانند با استفاده از اين نرم افزار در تظاهرات مجازي شركت كنند. بنا به اعلام اين گروه، براي ايجاد يك "حركت سمبوليك" عليه وب سايت دولت ها و سازمان هاي مخالف ايجاد شده است. اين نرم افزار يك نرم افزار وبي است كه به صورت اپلت جاوا بوده و از طريق مرور گر افراد اجرا مي شد و به طور متناوب و پشت سرهم اقدام به ارسال درخواست به سايت هدف مي كند. هنگامي كه تعداد زيادي از تظاهر كنندگان مجازي از اين نرم افزار استفاده كنند آنگاه ميليون ها در خواست به طور مكرر و پشت سرهم به سايتهای دولتی هدف ارسال مي شود و اين باعث اختلال در عمل سرويس دهنده سايت مي شود و در نهايت منجر به از كار افتادن سرور هدف مي شود. همانطور كه تظاهرات فيزيكي مردم در خيابان ها منجر به اختلال در ترافيك و رفت و آمد مي شود (1). این روش بویژه برای ایرانیان خارج از کشور در حال حاضر توصه می شود.


  10. اصلاح طلبان تنها راه تطهیرشان مقاومت در برابر ارای دست ساخت حکومتی است و این می تواند اخرین اتمام حجت با عناصر کنونی اصلاح طلبان در ساخت قدرت درایران است. از نامزدهای اصلاح طلب انتظار می رود در مقابل اعتماد ملی که از سوی اقشار وسیعی که از حمایت ازآنان دریغ نکردند، حمایت کنند و عافیت طلبی را کنار نهاده و بهیچوجه زیر بار این دسیسه و دروغ بزرگ انتخاباتی نروند. این آغازین نقطه تحقق شعارهای بلند و بالایی بود که در وعده های انتخاباتی اعلام کردند.


  11. دوستان ایرانی خارج از کشور. فارغ از هرگونه گرایش فکری، امروز زمان پرهیز از اختلافات و پیوستن به صفوف ملتی است که برای رسیدن به پایه ای ترین حقوق حقه خود هزینه های بسیاری از جان خود و فرزندانش صرف کرده و می کند. بگونه ای یکپارچه حرکت های موزون و زنجیره ای دربرابر نهادهای سیاسی و حقوقی تصمیم گیر و رسانه های کشورهای محل اقامت خود ترتیب دهید تا صدای حق طلبانه مردم به گوش جهان برسد. این نحو یارگیری ها جهانی مهمترین روش حمایت از نافرمانی های مدنی است که در داخل کشور گسترش یافته است.

    نسل پرشور جوان ایرانی با موج سبز خود برای صلح و آسایش ملی از تکاپو نخواهد ایستاد. برای این مهم از همه دوستان و شبکه های مرتبط با خود دعوت کنید.
----------------------------------------
1. پویا محمودیان، روش هاي نوين مبارزات اجتماعي؛ تولد مفهوم نافرماني مدني الكترونيك،
http://13.payaan.com/2006/03/

۱۳۸۸/۳/۱۸

بیانیه انجمن جامعه شناسان بدون مرز - ایران

خطاب به آنانکه دراندیشه توسعه اجتماعی ایران هستند!

درپی تشدید مسائل و آسیب های اجتماعی اخیر در ایران، بخش ایرانی انجمن جامعه شناسان بدون مرز بعنوان یک انجمن بین المللی با هدف گسترش عدالت اجتماعی، صلح، آزادی و حقوق بشر و پیوند تعهد علمی و عملی جامعه شناسی، همگام با سایر فعالان دانشگاهی و اجتماعی برخود فرض می داند نسبت به بحرانی شدن وضعیت اجتماعی در ایران و دستگیری و تضییع حقوق انسانی و صنفی افراد دانشگاهی از جمله جامعه شناسان در ایران، به مسئولان رده بالای جمهوری بنیاد گرای اسلامی هشدار دهد. از اینرو بیانیه حاضر دردو بخش اعتراضی تهیه شده است:

1. جامعه ایراندر طول سالهای اخیر گسترش بیش از پیش مسائل و معضلات اجتماعی در جامعه جوان و کودک ایران (بابیش از 65 درصد جمعیت زیر 25 سال)، سبب بروز نابسامانی و تضادهای اجتماعی بسیاری گردیده است. برخی از اهم این مسائل عبارتنداز:
- افزایش فقرا و زندگی آحاد مردم در زیر خط فقر و بقا (بیش از 9 میلیون نفر زیر خط فقر)،
- عدم پوشش تحصیلی کودکان (بیش از 3 میلیون نفرمحروم از تحصیل درآموزش عمومی)،
- کار کودکان (بین یک تا دو میلیون نفر) و سوء استفاده جنسی و جسمی از آنان در فضاهای شغلی ناامن، غیر بهداشتی و غیررسمی،
- نامشخص بودن وضعیت کودکان بی هویت (بیش از 80 هزار کودک بی شناسنامه)،
- سوء استفاده نظامی از کودکان بعنوان بسیجی (بویژه بسیج دانش آموزی)،
- کودک آزاری (آزار 30 درصد بین یک تا 5 ساله، بیش از 20 درصد بین 6 تا 11 و 10 درصد بین 11 تا 18ساله)،
- ازدواج زود هنگام کودکان زیر 18سال (بیش از 700 هزارنفر)؛
- مجازات اعدام برای کودکان و بزرگسالان (اعدام قریب بیش از 200 نفردر ملاء عام)،
- فقر و ناامنی زندگی زنان سرپرست خانوار براثر طلاق یا فوت همسر (بیش از یک میلیون خانوار)،
- تبعيض جنسي و خشونت عليه زنان (67 درصد با حداقل یکبار خشونت) در محیط خانواده، کار و جامعه،
- پوشش اجباری تن و موی زنان و دختران، دستگیری زنان در معابر عمومی و برخورد خشن و تحقیرآمیز،
- گرسنگي و سوء تغذیه (پوکی استخوان و کوتاه شدن قامت کودکان تا 10 سانتیمتر)،
- سنگسار زنان و مردان به دلیل فقط رابطه عاطفی- جنسی (وقوع سنگسار درسال جاری و محکومیت عده ای دیگر)،
- گسترش روسپیگری و قاچاق زنان برای بازار سکس درکشورهای همسایه براثر فقر و فقدان فرصت های اجتماعی برابر (حدود 300 هزارنفر)،
- بیکاری روزافزون کارگران و معلمان (بیش از 4 میلیون نفر) و دستگیری طیف وسیعی از معترضان این دو طبقه اجتماعی در مطالبه حقوق خود،
- منع انتشار آثار نویسندگان و هنرمندان منتقد و آزاد اندیش و بایگانی و زندان کتب و طرح های آنان در ممیزی وزارت ارشاد،
- سانسور شدید درحوزه نشر و توقیف مطبوعات و خودسانسوری آنها و فیلترینگ فضاهای اینترنتی برای سایت های خبری و فکری،
- وجود سیستم تبعیض در گزینش دانشجو، شاغل، مدیران از حیث اعتقادی و سیاسی و انحصار و رانت خواری در برخورداری از امکانات در فضاهای آموزشی، اقتصادی، سیاسی و شغلی،
- تبعيض دینی و مذهبي علیه بهائیان (با حدود 300 هزار نفر و محرومیت بیش از 200 دانشجو از تحصیل دریکسال گذشته)،اهل تسنن، تصوف (دستگیری بیش از 170 نفر)، یهودیان (بیش از 25 هزار نفر) و سایر فرق مذهبی،
- محرومیت اقوام ساکن در مناطق مرزی کشور نظیر کردها، آذریها، اعراب، بلوچ ها و عدم مشارکت آنان در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود و وجود زمینه تضادهای قومی- ملی درایران،
- گسترش اعتیاد (بیش از 5 میلیون معتاد) و در دسترس بودن انواع مواد مخدر،
- درمعرض اعتیاد بودن دانش آموزان (بیش از 2 میلیون نفر)،
- افزایش خودکشی درسالهای اخیر (خودکشی 1700 کودک در طی سالهای ۷۶ تا ۸۰ و ثبت 14 هزار مورد در کل سنین و رشد آن درسالهای اخیر)،
- وقوع قتل (بیش از 7 هزار مورد درطول سالهای 76 تا 80) و قتل های ناموسی (حدود 400 مورد)،
- برخورد های خشن، غیر انسانی و همسان گرا با جرایم و بزهکاران تحت عنوان اراذل و اوباش،
- سرکوب جنبش های اجتماعی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان، نویسندگان و دستگیری گسترده فعالان آنها،
- مهاجرت روزافزون نیروی انسانی ماهر و دانش آموخته دانشگاهی از کشور (بیش از 100 هزارنفر درسال) و عدم بهره گیری از جمعیت بزرگ متخصص و دانشمند ایرانی در سراسر دنیا (بیش از 4 میلیون نفر) بصورت جذب مغزها،
و بطور کلي، تخلف و نادیده گرفتن مبانی و مفاد کنوانسیون حقوق بشر در عرصه ها و اقشار مختلف اجتماعی.تشدید این وضعیت ساختار اجتماعی و نظم موردنیاز برای توسعه فراگیر و عدالت جویانه جامعه ایران را مورد تهدید جدی قرار داده است. اینهمه در شرایطی بوقوع می پیوندد که اصرار حکومت بنیاد گرای اسلامی ایران با مسئولیت ائتلاف نامبارک خامنه ای- احمدی نژاد، بر دستیابی به تسلیحات هسته ای و اولویت دادن به دستیابی به دانش و فناوری هسته ای و رویارویی با مجامع جهانی درکنار کم توجهی به مسائل متعدد پیش گفته، جامعه ایران را در مخاطره حمله نظامی احتمالی کشورهای سلطه جویی نظیر امریکا و متحدان آن قرار می دهد.


2. اجتماع علمی ایرانمتاسفانه علاوه بر وقوع مسائل اجتماعی عدیده و فراگیر، دولت اسلامی بنیادگرای ایران و مسئولان رده بالای حکومتی بعنوان سیاستگذار و تصمیم ساز، با ایجاد ترس و ارعاب و اعمال سیاستهای ضد اجتماعی و فرهنگی و همچنین سرکوب دانش پژوهان، متخصصان و صاحبان اندیشه و علم، بطور ناصحيح به هر دانشور و محقق آزاد اندیش و مستقلی از جمله جامعه شناسان متعهد چه به دلیل تحقيقات و انتشارآن ها و چه بر پايه طرز فکر و تدريس شان صدمه مي زند. در سال جاری دولت اسلامی افراد بسیاری را از فضاهای دانشگاهی محروم ساخته است. افرادی نظیر دکتر کیان تاجبخش، بزرگیان و در روزهای اخیر دلارام علی، دکتر سهراب رزاقی، جلوه جواهری و عماد الدین باقی بخاطر فعالیت های اجتماعی خود که ناشی از حس مسئولیت پذیری علمی و اجتماعی آنان است، دستگیر می شوند و بسیاری دیگر نظیر دکتر توسلی، دکتربشیریه، دکتر وثوقی، دکتر عسگری، دکتر نمک دوست، دکتر جعفری و برخی دیگر از کار درمحیط دانشگاهی محروم می شوند.


بازداشت های بدون مجوز و پیش از رسیدگی حقوقی، بازجویی های درسایه و بدون نظارت نهادهای قانونی از جمله وکیل، شکنجه روحی، ارعاب و هتک حرمت، محرومیت از فعالیت عملی و آموزشی، حاشیه نشین سازی، تحمیل مدیریت های ناشایست در فضاهای علمی، آموزشی و پژوهشی، و بازنشستگی های زودهنگام اساتید دانشگاهها از زمره مصادیق نقض حقوق بشر و اندیشه ستیزی است که دین و مدعیان آن را رو در روی دانش و دانشمندان قرار می دهد.


انجمن جامعه شناسان بدون مرز برای پیشگیری از بروز مسائل مختلف اجتماعی و گسترش بازتاب و پیامد های منفی ان در ساختار های جامعه کنونی و فردای ایران و تلاش برای اتخاذ سیاست هایی که بتواند در کوتاه مدت از شدت نرخ رشد این مسائل کاسته و در میان مدت زمینه های بروز آنها را ازبین ببرد، به مسئولان جمهوری اسلامی ایران هشدار می دهد. از سوی دیگر از آنان می خواهد فضای آزاد علمی، دانشگاهی و پژوهشی را چنان مهیا سازند که صاحبنظران و پژوهشگران مسئول و آگاه درحوزه های اجتماعی و فرهنگی بتوانند ضمن مطالعه زمینه های بروز این معضلات جانکاه، در راهیابی تعدیل و کاهش شدت رشد معضلات و آثار منفی آن در سایر حوزه ها و اقشار اجتماعی کوشا و موثر باشند و از بازداشت یا منع اشتغال این قشر و نیروهای روشنگر در جامعه پرهیز کند.


بی تردید عدم تمهید چنین امکان و فضایی به سود آحاد ملت اعم از نسل کنونی و آتی جامعه ایران نبوده و آن را درمعرض آشفتگی و بحرانهای جدی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و حتی مرزی فرار خواهد داد. درپایان نیز از کلیه نهادهای اجتماعی و فرهنگی مستقل، دانش پژوهان و جامعه شناسان کشور دعوت می شود دراعتراض به وضعیت بحران انسانی- اجتماعی درایران همگام شوند.


علی طایفی
مسئول بخش ایرانی انجمن جامعه شناسان بدون مرز
انجمن بین المللی جامعه شناسان بدون مرز- ایران فعالیت خود را از کمتر از یکسال گذشته آغاز کرده و هم اینک دارای بیش ار 170 نفر عضو ایرانی از داخل و خارج از کشور می باشد.

۱۳۸۸/۲/۲۸

عدم خشونت در قرن بيست ويكم: موضوعي براي انتخاب

رامين جهانبگلو ترجمه: بهزاد مهراني

هر كسي پرسش بنيادين هستي شناختي را مي داند: " چرا اين گونه است، بودن به جاي نبودن؟" اما پرسش بنيادين فلسفي شناختي ديگري وجود دارد كه ن‍‍ژاد انسان نتوانسته است به آن پاسخ دهد: "چرا خشونت وجود دارد،خشونت به جاي عدم خشونت؟ وقتي يك بار پرسيده شد كه آيا مقاومت مسالمت آميز،شكلي از اقدام مستقيم است،گاندي پاسخ داد:...اين تنها شكل مقاومت است."او گفت: مقاومت مسالمت آميز قوي ترين نيرو است.بسيار سود مندتر از الكتريسيته و حتي قدرتمند تر از اتر.

گاندي باور داشت كه عدم خشونت در هر سطحي از تجربه ي انساني مي تواند عملي شود.عدم خشونت براي او تنها يك تاكتيك سياسي نبود،بلكه معنويت و طريقي براي زندگاني بود.ما امروز در عصري زيست مي كنيم كه حوزه هاي اجتماعي،فرهنگي و سياسي عاري از معنويت است.اما عدم خشونت گاندي هنوز آرماني را به ما عرضه مي كند كه مي توان آن را حفظ نمود.گاندي آواي پيامبر گونه ي قرن بيست و يكم باقي مي ماند و عدم خشونت او ما را به ادامه مبارزه به خاطر آن چه حق و عدالت تلقي مي كنيم،وا مي دارد.در زماني كه نوع بشر با تضاد هاي منافع ملي،بنيادگرايي هاي مذهبي و تبعيضات قومي و نژادي مواجه مي شود،عدم خشونت مي تواند معناي قابل اعتماد بنا نهادن شالوده ي يك سياست جهانشمول جديد باشد.

علي رغم اين كه بسياري بر اين باورند كه عدم خشونت ابزاري بي اثر در برابر حكومت هاي خود كامه و كشتار جمعي است،در چند دهه اخير بسياري از ابتكارات دموكراتيك كه بر اساس مبارزه مسالمت آميز و تصديق حقوق بشر و كمك به ساختن جامعه مدني جهاني بر روي شالوده هاي محكم اخلاقي بنا شده بود،مي توانست براي جست و جوي صلح و عدالت با نوعي نئو گاندي گرايي پيوند داشته باشد.آشكار است،در جهاني كه مصايب بسياري همچون تروريسم،فقر، بي سوادي، و تعصب وجود دارد،تاريخ هنوز مي تواند خارج از انتخاب ها شكل گيرد.انتخاب عدم خشونت با ما است.

ما در دنياي " سرنوشت هاي متداخل" زندگي مي كنيم،جايي كه تقدير فرهنگ ها به شدت در هم تنيده شده است.عمر جهان اجتماعات بسته اي كه نظام هاي خود كامه يا سنت هاي مذهبي را براي لايه هاي انحصاري مشروعيت تاريخي، نمايندگي مي كنند طولاني نيست.هرگز در تاريخ نژاد انساني،عدم خشونت تا به اين حد تعيين كننده نبوده است.به هر حال تنها خشن ترين و مستبد ترين حكومت ها براي ممانعت انسان از انديشيدن و تمرين عدم خشونت تلاش كرده اند.در اين اواخر عدم خشونت از يك تاكتيك ساده ي مقاومت به يك هدف جهانشمول بر پايه ي تقاضاي بين المللي اصول دموكراسي بسط يافته است.

با گذشت سه دهه، تروريسم جهاني،نقض حقوق بشر و تخريب زيست محيطي،موجبات عكس العمل هاي چشمگير نگران كننده اي براي سياست جهاني عدم خشونت فراهم شده است.سياست جهاني عدم خشونت مي تواند بهترين نوع رابطه بر قرار كردن در سطح جهاني باشد.بنا بر اين سياست جهاني عدم خشونت،نه تنها وظيفه ي دولت ها ست بلكه وظيفه جامعه مدني،و ميان دولتي،غير دولتي و نهاد هاي فرا مليتي است.مهم تر اين كه جامعه بين المللي وظيفه و تعهد اخلاقي دارد،در كشور هايي كه دچار بي قانوني هستند و نمي توانند شهروندان را از نقض حقوق بشر در امان دارند،پا در مياني كند.

يك جامعه صلح آميز تنها با ايجاد نهادهايي مستعد براي گسترش و رسيدن به هماهنگي ميان فرهنگي و ميان مذهبي مي تواند ارتقاء يابد.در قرني كه ترور،زندگي و قواي ذهني حد اقل دو سوم نوع بشر را تعيين مي كند و خشونت،فرهنگ هر روز ما را تحت تاثير قرار مي دهد،ما نمي توانيم با سياست خوش خيالانه،از اين پرسش كه" مسووليت متوجه كيست؟" صرف نظر كنيم.